Inducing structural change in academic accounting research

چکیده

محققین نگرانی هایی درباره رکود تحقیقات حسابداری در دوره زمانی گسترده ای به خصوص در حوزه آمریکا را ابزار کرده اند. این تحقیقات اسناد گسترده ای از مسئله و پیشنهادات زیادی برای تغییر ارائه می کنند؛ با این وجود، تغییر ناچیزی صورت گرفته است. در این مقاله، ما از تحقیقات جامع شناسی استفاده می کنیم برای ارائه بستری تئوریکی برای یک برنامه تغییر ساختاری. ما پیشنهاد می کنیم که مزیت اندکی در محققینی وجود دارد که به دنبال تحقق تغییر صعودی هستند چون ساختارهای فعلی بسیار عمیق هستند و ساختارهای با قدرت برای تحقق تغییر به خوبی در حفظ این ساختارها به کار گرفته شده اند. درس از حوزه جامع شناسی، و کاربرد این حوزه در تحقیقات حسابداری، این است که تغییر ساختاری موفق تقریبا آشکارا نیاز به شیفت منبع چشمگیری دارد. این شیفت منبع است که برنامه های جدید را برای ظهور مقدور می سازد (باورها و مفروضات نهان). شواهدی وجود دارد که چنین شیفت های منبعی در توسعه ساختار فعلی که تحقیقات حسابداری را شکل می دهند شرکت دارند و بعید است که تغییر ساختاری چشمگیری بتواند بدون بازچینی منبع مشابهی حاصل شود. ما محققین حسابداری را فرا می خوانیم که توجه شان را از ثبت مشکل بردارند و به طرف فشار بر سیاست گذاران و انجام اقدامی اعمال کنند.

Abstract

Researchers have expressed concerns about the stagnation of accounting research over an extended period of time, especially in the U.S. context. The literature provides extensive documentation of the problem and many suggestions for change; nonetheless, little change has ensued. In this paper, we draw on the sociology literature to provide a theoretical basis for a programme of structural change. We suggest that there is little merit in researchers seeking to effect incremental change because the current structures are so deep and those with the power to effect change are well served in maintaining these structures. The lesson from the sociology literature, and an application of this literature to accounting research, is that successful structural change almost certainly requires a significant resource shift. It is this resource shift that allows new schema (the underlying beliefs and assumptions) to emerge. There is evidence that such resource shifts precipitated the development of the current structure that shapes accounting research and it is unlikely that significant structural change can be achieved without a similar resource realignment. We call on accounting researchers to shift their attention away from documenting the problem and towards applying pressure to policy-makers to take action.

مقدمه

محققین به طور گسترده ای کاهش روزافزون دستورالعمل های تحقیقاتی را در حسابداری ثبت کرده اند علاوه بر تحقیقات آکادمیک، رئیسان (Rayburn, 2006; Sunder, 2006) این مسئله را بحث کرده اند، متخصصین ریاست AAA درباره این موضوع اظهار تاسف کردند، کمیته ها مسئله را بررسی کردند و حنی آژانس های اعتباری اعتراف به شنیدن این مسئله کرده اند. علی رغم همه این اسناد، تحقیقات حسابداری در آمریکا به همان مسیر سابق خود ادامه می دهد. بنابراین، ما باید یکی (یا بیشتر) از سه چیز را یاد بگیریم: محققین حسابداری واقعا به این مسئله باور ندارند؛ محققین حسابداری موافقند این مشکلی هست اما هیچ کس نمی داند چطور درستش کند؛ یا اینکه آنهایی که قدرت کافی برای تحقق تغییر را دارند تمایلی به انجامش ندارند.

در این مقاله به تحقیقات جامع شناسی روی می آوریم برای کسب اطلاعات درباره اینکه تغییر ساختاری چگونه رخ می دهد. به طور دقیقتر، از تحقیق Barley and Tolbert استفاده می کنیم که مدل تغییر ساختاری ای را توسعه داده اند. این را به زمینه تحقیقات حسابداری اعمال می کنیم. ارتباط مدل را با زمینه حسابداری از این طریق تائید می کنیم که نشان می دهد تحقیق محققین پیشین به طور آشکار مرتبط با پیش بینی های این مدل می باشد. در نهایت، پیشنهاد می کنیم که مدل تغییر بارلی و تولبرت به ما می آموزد که تغییر افزایشی در تحقیقات حسابداری بسیار بعید می باشد. این یکی از دلایلی است که چرا اسناد زیادی از این مشکل دیده ایم اما تغییر کمی را شاهد بودیم. در عوض، ادعا می کنیم که شیفت شدیدی در منابع به منظور تسریع تغییر ضروری می باشد. ما محققین نگران را فرا می خوانیم برای تشکیل گروهی که تلاشهایشان را به سمت چنین شیفت منبعی به چالش بکشند و مورد هدف قرار دهند.