The Logic Model for Program Planning and Evaluation
مدل منطقی چیست؟
پروسه مدل منطقی، ابزاری است که برای بیش از 20 سال توسط مدیران و ارزیابان برنامه برای توصیف کارآمدی برنامه شان استفاده می شود. این مدل پیوندهای منطقی بین منابع، فعالیت ها، خروجی ها، مخاطبین، و نتایج کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برنامه را که مرتبط با برنامه یا موقعیت خاصی هستند را توصیف می کند. زمانی که برنامه ای در خصوص مدل منطقی توصیف شده باشد، سنجش های حیاتی عملکرد را می توان شناسایی کرد.
مدل های منطقی ، ترسیم های گرافی (نموداری) از پردازش ها در زندگی واقعی هستند که مفروضات نهان را که از آنها انتظار می رود یک فعالیت منجر به نتیجه ای خاص شود را مرتبط می سازند. مدل های منطقی، دنباله ای از روابط علت و معلول را نمایش می دهند که یک روش برای سیستم ها است که مسیر را به نتیجه مطلوب مرتبط می سازد.
یک نگرانی رایج درباره سنجش تاثیرگذاری، درباره کنترل محدود بر نتایج پیچیده می باشد. بنا کردن نتایج طولانی مدت مطلوب، مانند امنیت اقتصادی ارتقا یافته یا خشونت افزایش یافته نوجوانان، امری مبهم است که به دلیل تاثیر مبهمی می باشد که ما ممکن است بر مخاطب هدف، متغیرهای محیطی پیچیده و کنترل نشده داشته باشیم. مدل های منطقی، مسئله (موقعیت) را به مداخله (خروجی ها و ورودی هایمان) و تاثیر (نتیجه) مرتبط می سازند. به علاوه، این مدل به شناسایی روابطی که برای ارتقا عملکرد ما ضروری هستند کمک می کند.
What is the Logic Model?
The Logic Model process is a tool that has been used for more than 20 years by program managers and evaluators to describe the effectiveness of their programs. The model describes logical linkages among program resources, activities, outputs, audiences, and short-, intermediate-, and long-term outcomes related to a specific problem or situation. Once a program has been described in terms of the logic model, critical measures of performance can be identified.
Logic models are narrative or graphical depictions of processes in real life that communicate the underlying assumptions upon which an activity is expected to lead to a specific result. Logic models illustrate a sequence of cause-and-effect relationships—a systems approach to communicate the path toward a desired result.
A common concern of impact measurement is that of limited control over complex outcomes. stablishing desired long-term outcomes, such as improved financial security or reduced teen-age violence, is tenuous because of the limited influence we may have over the target audience, and complex, uncontrolled environmental variables. Logic models address this issue because they describe the concepts that need to be considered when we seek such outcomes. Logic models link the problem (situation) to the intervention (our inputs and outputs), and the impact (outcome). Further, the model helps to identify partnerships critical to enhancing our performance.
پروسه طرح ریزی
مدل منطقی نخست توسط ارزیابان برنامه به عنوان ابزاری برای تشخیص سنجش های عملکرد طراحی شده بود. از آن زمان، این ابزار برای طرح ریزی برنامه هم انتخاب شده است. کاربرد مدل منطقی به عنوان یک ابزار طرح ریزی، ارتباط دقیق درباره هدف یک پروژه، اجزای پروژه، مجموعه فعالیتها و موفقیت ها را ممکن می سازد. به علاوه، پروژه ای که نخست با ارزیابی در فکر طراحی شده است بسیار بیشتر احتمال دارد که دیتای مفیدی بدهد، اگر که ارزیابی مطلوب باشد.
در گذشته، استراتژی ما برای تنظیم برنامه ای خاص معمولا توضیح کاری بود که از دیدگاه یک فرد داخلی انجام می دهیم، با این شروع که چرا منابع اختصاصی مان را سرمایه گذاری می کنیم.
1) ما این زمان/پول را سرمایه گذاری می کنیم برای اینکه این فعالیت/محصول را تولید کنیم.
2) فعالیت/محصول لازم می باشد بنابراین افراد خواهند آموخت چگونه این را انجام دهند.
3) افراد باید بیاموزند برای اینکه دانش شان را به این عمل اعمال کنند.
4) زمانی که آن عمل اعمال گردید، تاثرش باید این شرایط را تغییر دهد.
5) زمانی که آن شرایط تغییر می کنند، دیگر در این موقعیت نخواهیم بود.
مدل منطقی با موفقیت برای مجموعه سلسله ای بالا استفاده شده است. با این وجود، بر اساس نظر Millar، مدل های منطقی که با ورودی ها آغاز می کنند و از طریق نتایج مطلوب کار می کنند ممکن است گرایش طبیعی ای به محدود کردن تفکر شخص نسبت به فعالیت های موجود، برنامه ها، و پرسش های تحقیقاتی داشته باشند. شروع با ورودی گرایش به تقویت دفاع از وضعیت موجود دارد به جای ایجاد انجمنی برای ایده ها و مفاهیم جدید. برای کمک به اینکه “خارج از عرف” فکر کنیم، Millar پیشنهاد می کند که طرح ریزی سلسله مراتبی باید معکوس شود، که در نتیجه تمرکز بر نتایج باید بدست بیاید. در این پروسه معکوس، از خودمان می پرسیم “چه کاری باید انجام شود؟” به جای “چه چیزی در حال انجام است؟”. پیرو پیشنهاد این محققین، ممکن است با ساختن مدل منطقی مان شروع کنیم که این امر با پرسش سوالاتی در سلسله زیر انجام می شود.
1) موقعیت فعلی که می خواهیم بر آن تاثیر بگذاریم چیست؟
2) زمانی که به موقعیت یا نتیجه مطلوب دست بیابیم چه شکلی خواهد داشت؟
3) چه رفتارایی باید تغییر کنند که آن نتیجه حاصل شود؟
4) چه دانش یا مهارتهایی افراد نیاز دارند قبل از آنکه رفتار تغییر کند؟
5) چه فعالیتهایی باید اجرا شوند که باعث آموختن ضروری شوند؟
6) چه منابعی برای دستیابی به نتیجه مطلوب لازم خواهد بود؟
یک نکته دیگر پیش از آنکه طرح ریزی برنامه ای را با استفاده از مدل منطقی آغاز کنیم: می دانیم که ما از مدلی خطی برای تحریک پروسه چند بُعدی استفاده می کنیم. معمولا، آموختن به صورت سلسله ای (مرحله ای) است و آموزش باید بازتاب کننده آن باشد، اما مدل مان بسیار پیچیده می شود اگر سعی کنیم آن واقعیت را مخابره کنیم (شکل2). به طور مشابه، خروجی از یک تلاش، ورودی برای تلاش بعدی می شود، همان طور که ساختن یک ائتلاف ممکن است قبل از انکه “گروه” یک کارگاه ضروری را پشتیبانی کند لازم شود. به خاطر داشته باشید که مندل منطقی یک ابزار ارتباطی ساده است. ما باید از پیچیدگی ها از طریق انتخاب شناسایی یک دسته بندی برای وارد کردن هر آیتم (یعنی، ورودی ها، خروجی ها یا نتایج) اجتناب کنیم. سپس جزئیات ترتیب و زمان بندی باید در چهارچوب مدل ذکر شود، درست همانند دیگر پروسه های طرح ریزی عملی.
عنوان مقاله به انگلیسی | Logic Model for program planning and evaluation |
عنوان مقاله (ترجمه شده) | مدل منطقی برای طرح ریزی و ارزیابی برنامه |
تعداد صفحات و کلمات ترجمه | 10 صفحه ، 2500 کلمه |
دانلود رایگان مقاله انگلیسی | کلیک کنید |
قیمت ترجمه مقاله | 10 هزار تومان |
برای خرید ترجمه این مقاله به طور کامل، روی دکمه “خرید” در پایین کلیک کنید. |
بدون دیدگاه
شما اولین دیدگاه را ثبت کنید.